۹۹- شکر نعمت مدتی شد کاتش سودای او درجان ماست   زان تماناها که دایم دردل ویران ماست مردم چشمم به خوناب جگر غرقند از آنک     چشمه مهر رخش در سینه نا لان ماست آب حیوان قطه ای زان لعل همچون شکرست     قرص خور عکسی زروی آن مه تابان ماست تا …
  • شکر نعمت – مدتی شد کاتش سودای او درجان ماست – غزل

  • منبع :

    فالگیر


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها